واسه پیگیری یه کار باید صبح زود به بیمارستان کوثر آستانه میرفتم
بعد از انجام کار دیدم که گرسنگی برمن مستولی شد.
.
یعنی از یه کیلومتری کسی میدیدتم میفهمید که دلم صبحونه میخواد .داشتم فایل های توی ذهنمو سریع مرور میکردم که کجا میتونم برم و یه صبحونه قهوه خونه ای مشتی بزنم
که دیدم عه!
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم ؟
جلو در بیمارستان کوثر یه قهوه خونه عشقی و مشتی پیرمردی بود
.
قهوه خونه علی حسن نیا آستانه
میدون کیسم به سمت میدان کیاشهر
روبروی درب بیمارستان کوثر
.
یه قهوه خونه قدیمی با مدیریت یه اقای مسن ترتمیز
طبق معمول غذای خاطره انگیزی که برای صبحونه قهوه خونه ای سفارش میدم املت لوبیاس که بعضیا هم شاپوری میگن بهش
.
مراحل درست کردنشم فیلم گرفتم براتون
فقط اون تیکه ی انبر دست رو حال کنید😍
املت باید تو ظرف رویی و با انبردست بیاد رو میز،غیر این باشه اصن مزه نمیده
.
مقدار رب به اندازه بود و املت ربی قهوه خونه ای همینه دیگه رب و تخم مرغ.نیم بند و ترش و شیرین ربی بود .لوبیا هم خیلی ترتمیز و خوش پخت بود
جاتون خالی با نارنج تازه و فلفل سیاه و پیاز زدم به بدن چسبید 😐چه پیازی هم بود تا فی خالدونمو سوزوند
با یه نوشابه مشکی شد ۱۲ تومن 🚫کارت خوان هم ندارن
.
خلوت بود و فک کنم خانما هم اگه برن میتونه براشون
محیط راحتی باشه .
اینجا به سوسولا و لاکچریا و معلم بهداشتا توصیه نمیشه ⁉️