یه باغ باصفا با درختای بلند و حوض وسطش که میز صندلی و آلاچیق داره
.
من بدلایل شخصی اصن اشتها نداشتم ولی دوستم سه مدل غذای عشقی سفارش داد گفت من میدونم اشتهات باز میشه
.
تا غذا اماده شه گفتیم دو تا استکان چایی بیارن.گفتن با قوری میدیم.گفتیم چشم یه قوری چایی بیارید ، یهو دیدیم با سرویس اوردن گفتیم ما چون غذا میخوایم بخوریم سرویس نمیخوایم فقط چای خالی میخوایم
خیلی شیک و مجلسی گفتن که چای بی سرویس نداریم
#ممنون
قوری هم شکسته بود از شانس بدشون😅
فک کن یه قوری شکسته داشته باشی بدی به مشتری طرف تیستر از اب دربیاد😅
.
غذاها زود اومد جاتون خالی
من اول فاز گرفتم که اشتها ندارم و ازین صحبتا
.
سیب زمینی ۷
خوشمزه و البته روغنی بود
کافه سنتیه دیگه در همین حد مطلوبه براش
چند دونه که گذاشتم دهنم اشتهام باز شد
.
املت ۷ ت
املت قهوه خونه ای ربی در کنار خیارشور و خیار و گوجه
بنظرم دیگه خیار زیادی بود یکم کاهو کلم جاش میذاشتن بهتر هم بود
.
غذای ساده و کم ریسک خوشمزه
اون خیارشورا نمیدونید چقد خوب بود
قشنگ اشتها باز شد برگشتم به اوج
.
سوسیس تخم مرغ ۸ ت
حجم یه نفره با مخلفات بغل بشقاب
جاتون خالی نون لواش بر میداشتم یکم سوسیس و تخم مرغ و یه دونه سیب زمینی رو با گوجه خیارشور و پیاز لقمه میکردم اصن زندگانی😂
.
دوستم گفت تو هر چقدم دل دماغ نداشته باشی در مورد شکم کوتاه نمیای
.
خلاصه که قلیون هم نکشیدیم چون من اصن علاقه ندارم بهش ولی خب قلیون دارن طبیعتا
.
ازینکه همه غذاها با هم و داغ و تمیز اومد دوستش داشتم
محیط باغ هم تا هوا سرد نشده فک کنم خیلی مناسب باشه
.
کل این داستانا و سفارشا شد ۳۲ فک کنم
.
یه گربه کوچولو هم وسط باغه نمیدونید چقد خوشکل و بامزه س
پیشنهاد میشه اینجا
.
خیلی خوب بود من از الوند نظر می دهم
آلاچیق ها بسیار کثیفه و فضای بازش هم در تابستان، پر از مورچه و عنکبوت و حشره که از سر و کولت بالا میره.